آینا جونمآینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
بابا داود منبابا داود من، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامان مریم منمامان مریم من، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
آشنایی من و عشقمآشنایی من و عشقم، تا این لحظه: 18 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات آینا گلی

5 ساله که زیر یک سقف باهمیم

سلام دختر لوس و بامزه ی خودم این پست مربوط میشه به سالگرد ازدواج من و بابایی که امروز هستش...اگه خدا بخواد قراره امشب شام سه تایی بریم بیرون...سال گذشته این موقع منتظر حضور گرم تو بودیم نفسم ایشاالله امشب عکسهای خوشگل میگیریم...و همشو میذارم اینجا تا بعدا خودت بزرگ شدی ببینی 5  سال از با هم بودمان گذشته و من هروز بيش از پيش به اين راز پي ميبرم كه تو خلق شده اي  تا زيباترين زندگي را برايم بسازي سالروز ازدواجمون مبارك _______________________________________________________________ رفتیم و برگشتیم.....اینم از عکسهای ما سه تا.........ما سه تا عشق همیم ...
20 آبان 1394

11 ماهگی

سلام سلام صدتا سلام 11 ماهگی ت مبارک نفس من الان وقت ندارم زیاد برات بنویسم  ولی قول میدم زودی بیام و از پیشرفت های این ماهت بنویسم و کلی عکسهای خوشمل ازت بذارم...............واااای آینا یک ماه مونده تا تولدت...چقدر خوشحالم که 11 ماهه تورور دارم دوست دارم بهترینم                                           ...
9 آبان 1394

همینجوری

سلام به دختر ناز و عشقولیه خودم من خوب خوبم عسلم...امروز میخوام همینطوری واست بنویسم مگه قراره همیشه دلیل باشه واسه نوشتن برای تو...البته شاید یه جور دلتنگی باشه...امروز مادر جون نیستش و رفته تهران خاله مطهره جون هم رفته پیش سمی،مامان مهرنازی آخه امروز نوبت عمل بینی داشت؛ایشاالله که خوجل بشی خاله سمی,و آینا گلی امروز پیش پدر جونی مونده...یعنی عاشقشی آینا؛البته پدرجونی هم خیلی دوست داره و کلا باهم عشق میکنین دخترم سومین دندونت هم جوونه زده..مبارکت باشه چیزی تا سالگرد ازدواج ما نمونده، کلی برنامه دارم...بعدش هم تولدت   سال گذشته این موقع من و بابا داود منتظر حضور تو بودیم و هرگز فکرشو نمیکردیم تو اینقدرررررررررررررر شیرین...
6 آبان 1394
1